باد ما را خواهد برد...

و "زبان" جبرِ شیرینِ پیوند‌دهنده که برای یگانگی پدید آمد، مخواه "تَ ف رَ قِ ه" افکند!

باد ما را خواهد برد...

و "زبان" جبرِ شیرینِ پیوند‌دهنده که برای یگانگی پدید آمد، مخواه "تَ ف رَ قِ ه" افکند!

.
ماجرای زندگی آیا
جز مشقّت‌های شوقی توأمان با زجر
اختیارش هم عنان با جبر
بسترش بر بُعدِ فرّار و مِه آلودِ زمان لغزان،
در فضای کشف ِ پوچ ِ ماجراها، چیست؟
من بگویم یا تو می‌گویی؟
هیچ جز این نیست ...


م. اخوان ثالث

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه» ثبت شده است

  • abounasrimz

 

.
دغدغه آدم‌ها متفاوت است
وقتی نزدیک بیایی و بپرسی
تو کیستی و کجای جهانی...
.
ابتدا باید از متن فاصله گرفته و آنچه را حاشیه به حساب می‌آورم ؛ برایت تعریف کنم؛
یعنی بگویم من چه کسی نیستم؛ "من هیچ شباهتی به پرنسس‌های دیزنی‌لند ندارم
.
 عاشق رنگ و آهن و زرق و برق تصنعی نیستم"

نمی‌خواهم سردیسی از خود در میادین شهر به یادگار بگذارم و نیز خودم را تافته‌ای جدا بافته نمی‌دانم؛ 
زیرا
هر چقدر سعی کنم خویش را متمایز از کل فرض‌کنم،  همین فردیتم را هم مدیون جامعه می‌دانم.

می‌خواهم همین گونه که هستم شناخته شوم؛

نه اینکه حالت فعلی من تقدس خاصی داشته و یا یک حقیقت ناب باشد، نه!

اما
فعلیتم برایم ارزشمند است، زیرا یک شبه بدان نرسیده‌ام، ایده‌اش را از جایی سرقت نکرده‌ام، مقلد کسی نبوده و مرید شخصی  نیز نیستم
و شاید 
ممکن است این حالت  بعدها دست‌خوش تغییرات بنیادی قرار گیرد
 اما
ترجیحم بر آن است با "فکر و تصمیم" خودم تطوری در هویتم رخ دهد نه با گزاره‌های تحمیلی عاقلانه یا عرف...:

عقل و عرفی که در طی تاریخ خود دچار دگرگونی می‌شوند چگونه مدعی حقانیت‌اند؟
اگر قرار باشد من به واسطه 
خویش آیینی و بداعتم از اجتماع طرد شوم، آغوشم را با اشتیاق سمت انزوا می‌گشایم؛ زیرا بودن بین کسانی که نظرم را از وجودم پس می‌زنند؛ ظلم به خویشتن می‌دانم.
کیستم؟
موجودی که گمان می‌برد می‌اندیشد و مختار است.
کجایم؟
در گستره‌ای که زبان مرزهایش را تحدید می‌کند.
#فروغ_الزمان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۸ ، ۰۲:۱۱
فروغ الزمان